اتاق

غریبوار،خوشا پر به هر کرانه زدن!
________________________________
یکبار صاحب‌اتاق،این اتاقک بیچاره را در ۸۵۸روزگی خراب کرد.بعد از چند روز دید خیلی دوستش دارد و دلش تنگ شده،دوباره راهش انداخت.حالا هم هیچ بعید نیست روزی دوباره خرابش کند.به هر حال فکر کرد شاید لازم باشد مهمانان این را بدانند!

قفسه ها

فصل ِ حکومت ِ جَهالت !

دوشنبه, ۲۷ آبان ۱۳۹۸، ۰۱:۲۶ ق.ظ

روی تخت دراز کشیده ام ، به رغم آنکه هوای خانه واقعا گرم است پتوی کلفتی روی خودم انداخته ام. انگار که از صبح و سرمایش ترس داشته باشم! 

"بار دیگر شهری که دوست میداشتم"را میخوانم.خاطره تند تند پیام میدهد و شلوغش میکند و حوصله ندارم مُجابش کنم که ارام باشد.فقط میگویم که "حضوری حرف میزنیم." تند و تند تحلیل میکند، سوال میکند و خودش جواب میدهد.تند و تند واژه ها را میکُشد! و من ، غرق ِ نادر ابراهیمی و واژه های نو به نوش، مداد از دستم نمی افتد و با فاصله هایی کم، زیر سطوری را خط میکشم؛

"فصل ِ گل های ابریشم تمام میشود.فصل ِ در پیله ی تنهایی ماندن است_فصل ِ حکومت ِ اصوات."

راستی این روزها فصل ِ چیست؟هرچه هست تمام خواهد شد.همه ی فصل ها تمام میشوند.و ما ، درگیر و دار ِ هر فصل، در گیر و دار ِ اصوات، سکوت را از یاد میبریم.و اندیشه را ، که زاده ی سکوت است.و ما از یاد میبریم که برای چه آمده بودیم.برای چه مانده ایم ، برای چه خواهیم رفت.

پتو را بالاتر میکشم.انگار که از صبح و سرمایش بیشتر ترسیده باشم.

فردا برف خواهد آمد؟ کی زمستان رسید؟

  • ۹۸/۰۸/۲۷
  • | فاخته |