"من 

کم شدم

به اشک قطره های خونِ در گلو 

و سرفه ها ..."

و بعد دوباره میگوید.دوباره و دوباره.چون من میخواهم.چون من دوباره و دوباره پخشش میکنم در گوشم،در قلبم،در جانم.


"...خودت خوبی؟"