اتاق

غریبوار،خوشا پر به هر کرانه زدن!
________________________________
یکبار صاحب‌اتاق،این اتاقک بیچاره را در ۸۵۸روزگی خراب کرد.بعد از چند روز دید خیلی دوستش دارد و دلش تنگ شده،دوباره راهش انداخت.حالا هم هیچ بعید نیست روزی دوباره خرابش کند.به هر حال فکر کرد شاید لازم باشد مهمانان این را بدانند!

قفسه ها

واژه ای دقیق تر برای موقعیت «سقوط»

يكشنبه, ۶ آذر ۱۴۰۱، ۰۴:۱۸ ب.ظ

لابه‌لای بیست و چهارساعت ها، چهل بار از خودم می‌پرسم «همین؟» و انگار یادم می‌رود که پاسخ چقدر ترسناک است و زیر دلم را خالی می‌کند؛ نه از آن خالی شدن های بالای چرخ و فلک، از آن خالی شدن های کابوس های ارتفاع و سقوطم. 

و پاسخ، باز همین است: «همین.»

چطور می‌شود، کیلو کیلو خاطره که حتی هنگام یاداوری‌شان از فرط تعدد، حتما چندتاییش از قلم می‌افتد و فردا و پس فرداش یکهو به یاد می‌آید به «همین» سادگی با چهار تا دو نقطه، پرانتز، سر و تهش هم بیاید؟

همیشه  «همین» قدر ساده بود و من خبر نداشتم؟ یا حالا هنوز هم خبر ندارم؟ تا کی قرار است هرچه بی خبری‌ست در سبد قلب من جمع شود؟ اهان، یادم نبود. دیگر بی خبری هم واژه دقیقی نیست. فقط «همین.» دقیق است. همین. 

  • ۰۱/۰۹/۰۶
  • | فاخته |