اصلا به دنیا که می آیی،حتی با لحاظ  "و نفخ فیه من روحی"،یک چیزهایی سنجاق شده به وجودت.این اصلا به معنی لکه دار شدن فطرت پاک و این ها نیست.

این ابتلاست.امتحان است.قرار است معلوم شود چند مرده حلاجی.

این چند مرده حلاج بودن را هم باید تا هجده سالگی یکسره کنی.1تو خیلی وقت است این را میدانی.خیلی وقت.اما هی نشستی.هی ایستادی.هی آرام آمدی.حالا ولی فقط شصت روز مانده.یعنی حتی به دوتا چهل هم نمیرسد.اما شصت روز مانده!بجنب.هنوز وقت هست.تو اجازه ی ناامید شدن نداری.تو وقت خسته شدن نداری.وقت کندن سنجاق هاست.وقت قد بلند شدن است.


1

«وَ هُمْ یَصْطَرِخُونَ فیها رَبَّنا أَخْرِجْنا نَعْمَلْ صالِحاً غَیْرَ الَّذی کُنَّا نَعْمَلُ أَ وَ لَمْ نُعَمِّرْکُمْ ما یَتَذَکَّرُ فیهِ مَنْ تَذَکَّرَ».

این نقل ذیل آیه روایتی از امام صادق (علیه‏السلام) است که فرمود: «تَوْبِیخٌ لِابْنِ ثَمَانَ عَشْرَةَ سَنَةً». این آیه خطاب به هجده ساله ‏ها است. یعنی خطاب خدای متعال در این آیه، توبیخِ هجده ساله‏ هایی است که به جهنّم رفته‏ اند؛ مُراد، هفتاد ساله و هشتاد ساله‏ ها نیست؛ چهل سال به بالا نیست؛ منظور، هجده ساله ‏ها است! هجده ‏ساله ‏هایی که روش رفتاری غلط گرفتند و سراغ معصیت رفتند و جهنّمی شدند. امّا چرا خدا هجده ساله ‏های جهنّمی را این‏طور توبیخ می‏کند؟ جهت این است که انسان از نظر رشد روحی به این مقطع که رسید، دیگر عذری ندارد و می‏تواند کاملاً تمییز بدهد؛ در این سن، دریافت و فهم بهترین دریافت و بالاترین فهم است.سخنان گروهی از جهنّمی‏ها است که در جهنم فریاد می‏کنند ای پروردگار ما، ما را از این جهنم بیرون بیاور! چرا؟ تا کرداری غیر از آنچه که کردیم انجام دهیم؛ تا کردار شایسته و صالح انجام دهیم. «أَخْرِجْنا نَعْمَلْ صالِحاً غَیْرَ الَّذی کُنَّا نَعْمَلُ». یعنی خدایا، ما را از جهنّم نجات بده تا کارِ خوب کنیم. به آنها خطاب می‏شود: آیا ما به شما آن‏قدر عمر ندادیم که در آن پند بگیرید که هر کس می‏خواست پند بگیرد، می‏گرفت؟


.


-چرا اینقدر پست هات را قورت میدهی بشر؟

-نمیدانم.


.


سر جمع چهار روز ازش دوریم و چهار روز دیگر برمیگردیم بغلش.چرا برای این چهار روز اینطور میکنیم...؟