بقیه را نمیدانم اما من خوب میفهمم درد یعنی چه.دوسالی میشود که میفهمم.
اما تو،تو ایران خانم!هزاران سال است که میدانی درد یعنی چه.جنگ،قحطی،بلاهای طبیعی،تکه تکه شدنت با تکه کاغذ بی کفایت هایی پست تر از چهارپایان!شورش،آشوب،و و و. و حالا این روز ها هم رنگ به رنگ و مدل به مدل میرنجی و میرنجانندت.
اما غصه نخور ایران خانم!کمی دیگر طاقت بیاور.چیزی نمانده که این شفق، طلوع را به ارمغان اورد.طلوعی ابدی.ارامشی ابدی.
ایران خانم!این ها طوفان های قبل ارامش است.صاحبت ،صاحبمان،در راه است.میرسد.همین روزهاست که برسد.تو فقط کمی دیگر ارام بگیر و دندان روی جیگر پر خونت بگذار و از شهدای خفته به خاکت ارامش بخواه.آن روز نزدیک است.آن روز همین فردا پس فرداست.رنج چند هزار ساله ی تو به پایان خواهد رسید؛برای همیشه.رنج همه مان به پایان خواهد رسید.برای همیشه..