من خسته ام
خسته از آینهاز آدمی
از آسمان
مگر تحمل یک پرنده ی کوچکِ خانهزاد
یک پرنده ی جامانده از فوج ِ بارانخورده ی بیبازگشت
تا کجای آسمان ِ تمام رویاهاست؟
+آنقدر حرف حرفِ من است که اگر برای آشنایی بخوانمش و بگویم خودم سرودم حتم دارم شک نخواهد کرد ..!واژه به واژه اش،نقطه به نقطه اش،صدای گلوی من است.صدای گلوی خاموش من،از گلوی سید علی صالحی..!و این اتفاق جدیدی نیست..
دستتان درد نکند.برای بار n م.و من برای گلوی اینک خفته تان در خاک،دعا میکنم.