من اهل نشانه ام و زبان نشانه میدانم،درست.و همه ی نشانه های قطار شده ی این روزها را به دل دادم و به چشم مالیدم و به گوش آویزان کردم.این نشانه ها دلگرم کننده اند اما چاره ی دلتنگی نیستند.راضی شدم.دلگرم شدم.باور کردم که این راهِ بازگشت بی راهه نیست و گم نشده ام هنوز.و نخواهم شد اگر طاقت بیاورم.اما دلتنگم.فکری به حال این دل گرم اما مغموم بکنید،شما که بی منتها مهربانید...