+سخنی با اتاق:یه جوری چپ چپ به من نگا نکن که مثلا آره تو "تاق"و بستی برا همین هرشب هرشب داری اینجا پست میذاری.من اصلا یکی از دلایلم برا بستن اونجا تو بودی.تو قشنگمی تو عزیزمی.تویی که کمتر کسی میاد سراغتو دنجی و من حالم باهاش خوبه.مهربون باش با من
روی صندلی بوفه ی آن خراب شده نشسته،ساندویچ با طعم بغض میخورد،نامه های ونگوگ به برادرش را گوش میدهد و زیر لب با خودش میگوید:" قیافهمون شبیه پدرزن ونگوک شده: دستان زیر چانه، با کلاه، نگاه غمآلود."...
برای ثبت
::
نوشته شده در يكشنبه, ۹ دی ۱۳۹۷، ۰۳:۵۴ ب.ظ
توسط | فاخته |