اتاق

غریبوار،خوشا پر به هر کرانه زدن!
________________________________
یکبار صاحب‌اتاق،این اتاقک بیچاره را در ۸۵۸روزگی خراب کرد.بعد از چند روز دید خیلی دوستش دارد و دلش تنگ شده،دوباره راهش انداخت.حالا هم هیچ بعید نیست روزی دوباره خرابش کند.به هر حال فکر کرد شاید لازم باشد مهمانان این را بدانند!

قفسه ها

و ضاق صدری

شنبه, ۱ تیر ۱۳۹۸، ۰۲:۵۹ ب.ظ

از تهی سرشار

جویبار لحظه ها جاری

چون سبویی تشنه که اندر خواب بیند آب 

و اندر آب بیند سنگ 

دوستان و دشمنان را میشناسم من 

زندگی را دوست میدارم

مرگ را دشمن

آه اما با که باید گفت 

من دوستی دارم که خواهم از او به دشمن التجا بردن 


+این شعر اخوان را باید از بر بود ، برای روزهایی که اینچنین سینه ی آدمی تنگ میشود ...:)


  • ۹۸/۰۴/۰۱
  • | فاخته |