اتاق

غریبوار،خوشا پر به هر کرانه زدن!
________________________________
یکبار صاحب‌اتاق،این اتاقک بیچاره را در ۸۵۸روزگی خراب کرد.بعد از چند روز دید خیلی دوستش دارد و دلش تنگ شده،دوباره راهش انداخت.حالا هم هیچ بعید نیست روزی دوباره خرابش کند.به هر حال فکر کرد شاید لازم باشد مهمانان این را بدانند!

قفسه ها

حاوی خطوطی بی هیچ‌گونه ارزشی

چهارشنبه, ۱۳ اسفند ۱۳۹۹، ۰۶:۲۹ ب.ظ

1- بیایید اینجا و در  «کلمه‌نگاری» شرکت کنید. و البته بدانید و آگاه باشید که این بهانه ای بود برای حظ بردن از نوشته‌های کسانی چون شما! :)

2- در باب نوشتن، در حال گذران سخت‌ترین لحظات حیاتم تا به امروزم! من خیلی وقت‌ها قلمم قهر کرده و اذیت شده‌م و یکی خودم را زدم یمی این اتاق را یکی قلمم را، تا بالاخره بتوانم بنویسم. چرا که نوشتن از معدود دلایل بودنم هست. اما این روزها نه تنها نمیتوانم بنویسم، که حتی تلاشی برای توانستن هم نمیکنم! خیره خیره نشسته‌ام و هیچ خبری از زد و خوردی هم نیست حتی. و چه از این بدتر؟ میدانی چه می‌گویم؟:)

3- این روزها برخلاف ظاهر زیبا و آرامشان، عمیقاً اضطراب‌آورند برایم. و خب طبق معمول اولین کسانی که بهشان التماس دعا دارم شمایید! :)

-بیچاره اتاق. بعد مدت ها نیامدن، جوری آمدم که یحتمل حالا در دلش میگوید "همان نمی‌آمدی بهتر بود"

-شاید یک روزی این پست وصله ناجور را پاک کردم. چه میدانم.

  • ۹۹/۱۲/۱۳
  • | فاخته |