اتاق

غریبوار،خوشا پر به هر کرانه زدن!
________________________________
یکبار صاحب‌اتاق،این اتاقک بیچاره را در ۸۵۸روزگی خراب کرد.بعد از چند روز دید خیلی دوستش دارد و دلش تنگ شده،دوباره راهش انداخت.حالا هم هیچ بعید نیست روزی دوباره خرابش کند.به هر حال فکر کرد شاید لازم باشد مهمانان این را بدانند!

قفسه ها

شایدم جایی شنیدم نمیدانم:)

پنجشنبه, ۱۶ آذر ۱۳۹۶، ۱۲:۴۵ ق.ظ

خستگی حال بدی بود، نمیدانستم


+یکم زمان برود عقب تر.یک دوسه سالی،و همان جا گیر کند.برای همیشه

یا نه؛برود جلو.خیلی جلو.و تمام شود.زود


  • | فاخته |

#دالان_هجدهم :

دوشنبه, ۱۳ آذر ۱۳۹۶، ۱۱:۱۷ ب.ظ

#حسرتِ_پرواز :)

  • | فاخته |

.

دوشنبه, ۶ آذر ۱۳۹۶، ۱۲:۴۴ ق.ظ

"تعلق معلق همیشه در خاطر"(با اجازه ی بلوط!)هرچه قدر عزیز و محترم و همپا و عشق،ولی رفیق همیشه چیز دیگری ست.همیشه

  • | فاخته |

به "خود"

شنبه, ۴ آذر ۱۳۹۶، ۰۵:۵۷ ب.ظ

میدونم روزای سختیه.خوب میدونم.و بخشی از این سختی رو هیچکس حتی فرزانه و آوینم نمیدونن.اما اسماء!پاشو.بسه دیگه.یادته جنوب پاهات درد میکرد ولی یه لحظه ام حاضر  نبودی وایستی؟یادته چه درد دل انگیزی میشد؟اینم میتونه همونقد خوب باشه.درست میشه.باز روزای خوب میان هرچند شاید کوتاه باشن و بعد سری بعدی شروع شه اما خودت خوب میدونی این وسط حالای خوبی ام هست.حتی الانم هست.

اسماء!تو ادم درد کشیدن هستی اما حسرت کشیدن نه.پاشو دختر پاشو.

  • | فاخته |

بارونم بارید

چهارشنبه, ۱ آذر ۱۳۹۶، ۱۰:۱۷ ب.ظ

واژه های لجباز من اما نه !

  • | فاخته |

Its wonderful^_^

سه شنبه, ۳۰ آبان ۱۳۹۶، ۰۶:۵۴ ب.ظ

اصلا دیروز اینقدر بغض ننوشتن داشت خفه م میکرد یادم رفت که عیدبازی دربیاورم اینجا!

نه اینکه الان خوب شده باشم ها،هنوز ننوشتم.اما حالا این* به عنوان عیدی باشد اینجا.

+قشنگ ترین یادگاری م از پارسال پوستر و این آهنگ تئاترمان است:) (قلب قلب قلب)


*دریافت


۲۲۲روزم مونده به کنکورمان.عدد هیجان انگیزی بود گفتم ثبت کنم

  • | فاخته |

آنقَدَر شعر..

دوشنبه, ۲۹ آبان ۱۳۹۶، ۱۰:۳۶ ب.ظ

تمام امروز را بغض داشتم؛بغض کلمه..آخرش هم نباریدم...

خیلی وحشتناک است.خیلی.خیلی.خیلی.

شاید کیبورد لازم است.نمیدانم.خلاصه که حال بدی ست و انگار حتما باید چند وقت یکبار اینطور شوم..

  • | فاخته |

مِعراجِ مردانْ سرِ دار است .

پنجشنبه, ۲۵ آبان ۱۳۹۶، ۰۵:۳۱ ب.ظ

نقلست که درویشی در آن میان ازو پرسید که عشق چیست؟

گفت: امروز بینی و فردا بینی و پس فردا بینی

آن روزش بکشتند..

و دیگر روزش بسوختند..

و سوم روزش به باد بردادند..

یعنی عشق اینست .

+

ندیمی غیر منسوب الی شیء من الحیف

سقانی مثل ما یشرب کفعل الضیف بالضیف

فلما دارت الکأس دعا بالنطع و السیف

کذا من یشرب الراح مع التنین بالصیف



+بعد از دوهفته که از خواندنش میگذشت امروز باید مینوشتمش.و این چه سری ست..؟ندانم..

+حتی اگر درست باشد و جز این دوبیت همه ی شعرهایی که از مجموعه اشعارت خواندم را به تو نسبت داده باشند باز هم دوستشان دارم.باز هم دوستت دارم

  • | فاخته |

ایران همیشه دردمند من!

دوشنبه, ۲۲ آبان ۱۳۹۶، ۱۰:۲۳ ب.ظ

کرمانشاه عزادار من!

نقطه .

  • | فاخته |

به بلوط

يكشنبه, ۲۱ آبان ۱۳۹۶، ۰۷:۵۸ ب.ظ

کاش میشد گرمای دست هام را برای همیشه بدم به تو!

کاش میشد یک بلیط رفت و برگشت به خط استوا برات بخرم

کاش میشد دانشکده ی روان را ببرم انقلاب و زیر "آن سر در کوفتی"

کاش میشد بتوانم بی هوا و بی خبر بیایم دنبالت و با هم برویم آب زرشک بخوریم

کاش حداقل میتوانستم حرفی بزنم که حالت را خوب کند...

+چقدر بی عرضه م من..!

  • | فاخته |